سگی نزد شیر آمد و گفت: با من مبارزه کن!
شیر سر باز زد و نپذیرفت.....
سگ گفت:نزد تمام سگان خواهم گفت که شیر از مقابله بامن می هراسد!
شیرگفت: سرزنش سگان را خوشتر دارم ازاینکه شیران مرا مسخره کنند....
که باسگی مبارزه کردم!
چهارشنبه 94/1/26 | 8:45 عصر | mobina |
نظر